کلمات وجود

 موضوع این نوشتاروجود حق تعالی است. البته اصلِ حقیقت وجود، صرف الوجود است یعنی ثانی از سنخ خود ندارد. کنز مخفی و غیب الغُیوب است که نه قبول اشاره عقلّیه می نماید و نه صریح ذات قابل اکتناه و مشاهده است و به کُنه وجود حضرت او دسترسی نیست.
کلمات وجود
فلذا اطلاق وجود بر حقیقت حق تعالی از برای تقریب ذهن و تفهیم است چرا که خودِ لفظِ وجود مَشعر به تعیین است و حضرت او را نه اسمی است و نه رسمی نه تعیّنی اسم او عین صفت او، صفت او عین ذات اوست و چون لفظی که از حیث سعه و اطلاق از کلمة وجود کاملتر باشد نداریم لذا به آن حقیقت متعال که«اصل هستی»است. اطلاق وجود نموده ایم.
اساس توحید هم متوقّف بر فهم این معناست که حقیقت حق تعالی به اعتبار ذات در نهایت تنزّه است و با هیچ موجودی معیّت ندارد ولی در مقام فعل متصّف به اوصافی است که در لسان شرع به حق اطلاق شده است.