مادر ترزا                                      


اگنس گونکسا بوجاکسیو
معروف به مادر ترزا، راهبه کاتولیک آلبانیایی و مؤسس انجمن مأموران امور خیریه در هند بود. وی در سال ۱۹۲۸ به هندوستان رفت و به گروه خواهران لورتو پیوست‌. به خاطر ارادتی که به تِرِزا اهل آویلا، راهبه اسپانیایی و بنیانگذار یکی از جریانهای رهبانیت و خدمات خیرخواهانه داشت‌، نام ترزا را برای خود برگزید. در سال ۱۹۴۸ صومعه را ترک گفت تا پرستاری بیاموزد.
مادر ترزا به خاطر خدمات انسان‌دوستانه‌اش در سال ۱۹۷۹، جایزه نوبل صلح را به خود اختصاص داد و در سال ۲۰۰۳ از طرف پاپ ژان‌پل دوم آمرزیده شناخته شد.

          
 زندگینامه
اگنس گونکسا بوجاکسیودر سال ۱۹۱۰ متولد گشت. او کوچکترین فرزند خانواده بود. پدرش که در مسائل سیاسی آلبانی درگیر بود در ۱۹۱۹ یعنی زمانی که او ۹ سال داشت درگذشت. پس از مرگ پدر مادرش او را بر اساس تعالیم کلیسای کاتولیک آموزش داد. اگنس از همان ابتدا مجذوب داستان‌هایی در مورد زندگی مبلغین و خدمات آنها بود. در دوازده سالگی متقاعد شده بود که باید عمر خود را صرف یک زندگی معنوی بکند. در ۱۸ سالگی خانه را ترک و به عضویت گروه خواهران لورتو درآمد و دیگر هرگز مادر و خواهرش را ندید.
آگنس در ابتدا به لورتو ابی در ایرلند برای یادگیری زبان انگلیسی رفت. زبانی که خوهران لورتو از آن برای آموزش به کودکان در هند استفاده می‌کردند. او در سال ۱۹۲۹ وارد هند شد و مراحل کارآموزی خود را در دارجلینگ آغاز کرد. او در ۲۴ می ‌۱۹۳۱ به عنوان یک راهبه قسم یاد کرد و نام ترزا را از تِرِزا اهل آویلا، راهبه اسپانیایی و بنیانگذار یکی از جریانهای رهبانیت و خدمات خیرخواهانه داشت، برای خود برگزید. او مراسم قسم خود را به عنوان راهبه به صورت رسمی در ۱۴ می‌ ۱۹۳۷ هنگامی که به عنوان معلم در یکی از مدرسه‌های صومعه لورتو در شرق کلکته مشغول به تدریس بود به جای آورد. هر چند که ترزا از آموزش دادن لذت می­برد اما فقر گسترده حاکم بر کلکته به شدت او را آزار می­داد.
در دهم سپتامبر ۱۹۴۶ ترزا چیزی را هنگام سفر به دیر لورنتو در دارجلینگ تجربه کرد که خود آن را ندایی در درون ندا خواند. ترزا می‌گوید من می‌خواستم تا دیر را ترک کنم و به مردم فقیر در حالی که در میان آنها زندگی می‌کنیم کمک کنم. این یک وظیفه بود. ترزا کار مبلغی خود را در سال ۱۹۴۸ با به تن کردن ردایی با خط‌های آبی شروع کرد. او شهروندی هند را دریافت نمود و به زندگی در میان فقرا روی آورد. در ابتدا به تدریس در مدرسه موجیل پرداخت و سپس به پرستاری از افراد بینوا و قحطی زده روی آورد. کارها و تلاش‌های او خیلی زود توجه مقامات رسمی زیادی از جمله نخست وزیر هند را به خود جلب کرد.
ترزا در خاطرات خود می‌نویسد که ۵ سال اول کار او مملو از دشواری‌ها و مشقات زیادی بوده‌است. او درآمدی نداشت و از پشتیبان برای دریافت غذا و مایحتاج برخوردار نبود. ترزا در این مدت دچار احساس تنهایی و شک و تردید و وسوسه‌ای برای بازگشت به زندگی نسبتاً آسوده در دیر شد.
در سال ۱۹۸۲ مادر ترزا در اوج محاصره بیروت توانست ۳۷ کودک را که در بیمارستان خط مقدم گرفتار شده بودند با آتش بس موقت میان رژیم صهیونیستی و چریک­های فلسطینی نجات دهد. وی همراه با کارکنان صلیب سرخ به آن منطقه سفر کرد و توانست کودکان بیمار را نجات بخشد.
در اواخر دهه ۱۹۸۰ میلادی با بازتر شدن فضا در کشورهای اروپای شرقی، که قبلاً به خاطر کمونیست مبلغان مذهبی را رد کرده بودند، وی تلاش­هایش را معطوف به گسترش مذهب در این کشورها کرد. او با موضعی محکم با مخالفت در برابر سقط جنین و طلاق پرداخت و شعارش این بود که «مهم نیست آنها چه می­گویند، شما باید آنها را با لبخند و کار خود تغییر دهید.»
مادر ترزا برای همکاری و کمک به جاهای مختلفی سفر کرد. از جمله برای مبارزه با گرسنگی به اتیوپی، در حادثه چرنوبیل برای کمک به آسیب دیدگان تشعشات هسته‌ای، و همچنین برای کمک به قربانیان زلزله در ارمنستان به این مناطق سفر کرد. در سال ۱۹۹۱ در اولین بازگشت به وطنش خانه خیریه برادران مبلغ را در تیرانای آلبانی تأسیس کرد. تا سال ۱۹۹۶ او ۵۱۷ مأموریت را در بیش از ۱۰۰ کشور جهان انجام داده بود